کتاب تیم ملی بهبود اثر هادی آقازاده
چه معادله ی عجیبی می شود وقتی عشق به کار، کار دست عشق قدیمی می دهد و دو عاشق پیشه ی هفت سال پیش را دوباره رو در روی هم قرار می دهد. یکی تازه از آمریکا برگشته که اسیر زلف یک کارخانه ی ورشکسته و البته استخوان دار ایرانی می شود و می ماند تا احیایش کند و دیگری نیز سال ها در شرکت وارداتی و رقیب آن کارخانه ی مفلوک، سردمدار تکتازی اش بر تارک بازار بوده است.
حالا این دو، رو در روی هم قرار گرفته اند. سرنوشت این رقابت چه خواهد شد؟ و سرنوشت این عشق دوباره شعله گرفته نیز؟.
این قدر نگو شکست. شکست. شکست. من شکست نخوردم. فقط از پشت خنجر خوردم. آن هم از تو. تو. تو. می فهمی. تو. تو بودی که تمام باورهایم را به هم زدی و زندگی ام را جهنم کردی و حالا بعد از هفت سال برگشته ای و موعظه ام می کنی و حرف های صد من یک غاز تحویلم می دهی. چطوری می توانی بگویی شکست خوردم؟ هان؟ مگر این همه آدمی که کسب و کار خودشان را شروع کرده اند همان دفعه اول موفق شده اند؟ اگر می بینی بلند نشدم و ادامه ندادم معنی اش جا زدن نبود. معنی اش ناامیدی بود. معنی اش خفگی بود که توی هوای این شهر بهم دست می داد. نمی توانستم در جایی نفس بکشم که عزیزترین کس زندگی ام بشود غریبه ترین کس زندگی ام. ترجیح دادم بروم و دیگر توی این فضا نباشم. حالا هم که برگشتم، غلط زیادی کردم. اشتباه کردم که الان هم خواستم ببینمت. فکر می کردم همان ریحانه ی سابقی. چقدر عوض شده ای… نمی فهممت ریحانه. تو آن ریحانه ی سابق نیستی.
شما عزیزان می توانید کتاب تیم ملی بهبود را که توسط انتشارات رسا منتشر شده است را از فروشگاه آنلاین سروشگان تهیه نمایید.
نقد و بررسی‌ها
هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.