فرمانروا هانی
کتاب فرمانروا هانی حاوی داستانی افسانهای و رازآلود است که در فضایی اساطیری و با بیانی ساده و روان نقل شده است و مخاطب آن نوجوانان هستند.
داستان بسیار آموزنده، جذاب، حادثهای و گیراست که با ترکیبی از اتفاقات خیالانگیز، عبرتآموز و احساسی به ارتقاء روحیات انسانی میپردازد و گاهی از مظالم و فاسد پرده برمیدارد و به حقایقی ناب اشاره میکند،
هدف اصلی کتاب ضمن سرگرم نمودن نوجوانان ارتقاء اخلاق و روحیات جوانمردانه آنهاست.
امید است از خواندن این داستان بکر و شیرین لذت فراوان برده و آن را به دوستان خود پیشنهاد نمایید
… حالا هانی به وضوح صدای پایشان را میشنید.
سینهخیز به سوراخ نزدیک شد.
خواست تا با آخرین رمق دستش را داخل سوراخ کند که مار سبز سرش را از سوراخ بیرون کرد،
چشمان هانی با وحشت به چشمهای مار خیره ماند.
مار سبز که خیلی هم بزرگ جثه نبود و پولکهای سبز و الوان روی پوستش چشم را به آن همه زیباییِ آمیخته با ترس خیره میکرد،
توی چشمان هانی زلزده بود و هیچیک، نه هانی و نه مار حرکتی نمیکردند.
در این حال چیزی مثل یک هاله، مثل یک نوار ابرگونه با نور از چشمان مار به دو چشم هانی تابیدن گرفت و چند لحظه کوتاه این حال ادامه داشت بعد قطع شد و مار سر در سوراخ کرد.
هانی به کلی احساس تغییر میکرد.
دیگر چندان احساس تشنگی یا گرسنگی نمیکرد. گویی جان و توان تازهای گرفته؛
اندام و جوارحش …
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.