کتاب آخرین حواسم را پرت خودت کن
کتاب آخرین حواسم را پرت خودت کن مجموعه شعری از آقای محمد قائدامینی است که در سبک شعر نو سروده شده است.
این کتاب شامل بیش از 130 شعر است. در زیر مقدمه کتاب را می خوانیم:
مقدمه:
شاعر با گزینش و چینش هوشمندانه و هنرمندانۀ واژهها تصویر میآفریند، چنان که نقاش با رنگ؛ و یا مفهوم بلندی را که دریافته است بیان میکند، به لفظ اندک و معنی بسیار. در واقع، هنر شاعر بیان بدیع معانی بلند است. از این رو، شاعر باید از نظر دانش و زیباییشناسی در ترازی بالاتر از متوسط جامعۀ خود باشد. بر این اساس، در روزگار ما شاعر کم است، و شعر کمیاب. در روزگاری زندگی میکنیم که کمتر کسی میکوشد چنان خود را بالا بکشد تا شاعر یا موسیقیدان یا نقاش یا فیلمسازی شود که چیزی به این جهان و مردمانش بیفزاید، در این زمانۀ پُرهایوهوی قالپرست بسیاری افراد سطح شعر و موسیقی و نقاشی و سینما را تا حد خود پایین میآورند. بگذریم.
امروزه گونههای «شعر»ی غریبی پدید آمده است، و البته هوادارانی دارد. یکی از این گونهها ــ که به سبک داداییسم پهلو میزند ــ در پی القا و ایجاد احساسی در مخاطب است، ولو این که او از آن نوشته چیزی درنیابد. این احساس گاه غم است، گاه امید، و بیشتر سردرگمی.
در این مجموعه علاقۀ پدیدآورنده به پارادوکس و بیش از آن به ایجاد فضایی مبهم پیداست، چنان که هر جمله را چند بار باید خواند تا شاید از آن فضا بیرون آمد، اما او میخواهد مخاطب در همان حال بماند. سطری را میخوانیم، اما هرگز نمیتوانیم حدس بزنیم که در سطر بعد چه گفته میشود، و این روند تا سطر پایانی همچنان است. در این مجموعه حسبحالهای کوتاهی را میبینیم که گویی در حالتی از خلسه گفته شدهاند. آنها را میتوان خواند، اما نمیتوان مطلب چندانی دربارهشان گفت، و نباید گفت؛ پدیدآورنده میخواهد در آن فضای مبهم بمانیم و غوطهور شویم. ترکیبهای زنجیرهای پای ذهن ما را در جوّی مهآلود میبندد، و ما پس از تلاشی نافرجام به دیدن مه و شنیدن صدایی مینشینیم نه دور نه نزدیک، نه آشنا نه بیگانه.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.